( تلمود یا آیه های جنون یهود )
منبع: نداء المقاومه
«یوری ایوانوف» در کتاب خود با عنوان «هشدار به صهیونیسم» نوشت: دایره افکاری که صهیونیست ها عقل کودکانشان را با آن مسموم می کنند، معمولا از تورات آغاز می شود.
«آندری شوراکی» نیز در کتاب خود با عنوان «دولت اسراییل» نوشت: تمام یهودیان به مناسبت های مربوط به گذشته تکیه می کنند که مبتنی بر تورات و روح انبیاء و همچنین نقش تاریخی و معنوی ملت یهود است. یعنی اینکه آنها به قلب میراث بزرگ معنوی، فکری، اخلاقی و حقوقی تاریخ عبری باز می گردند.
«ویکتور مالکا» در کتاب خود با نام (مناخیم بگین: تورات و تفنگ) نیز چنین می گوید: یهودیان تعلیمات خود در زمینه اقدامات خشونت آمیز و استفاده از زور را از تورات الهام گرفتند. قوانین جنگ در عهد قدیم در سفر «تثنیه جمع» و به وسیله آن، اسلوب سیطره بر شهرها و برخورد با ساکنانش مشخص شد. این قوانینی است که رهبران اسراییل آن را منبع وحی و شریعت مقدس خود قرار دادند تا بوسیله آن یهود را در فلسطین برانگیزند آنهم بر این اساس که هر جنایتی، در صورتی که برای تحقق وعده پروردگار باشد شکلی قانونی و شرعی می یابد.
منبع اندیشه و شیوه زندگی صهیونیست ها تورات است اما ابزاری که از طریق آن این اندیشه ها منتقل شده و به اشغال، تبعیض، تفرقه، نژادپرستی و تعصب می انجامد، شیوه های آموزشی در مدارس و دانشگاه های رژیم اسراییل است.
دکتر «تسییورا شارون» از استادان اسراییلی دانشکده ارتودوکسی شهر حیفا در سال 1988 گفت: تمام سربازانی که در مناطق اشغالی خدمت نظامی خود را می گذرانند، جوانانی هستند که در «اوریهودا» سکونت دارند. اما بیشترین درصد مربوط به تربیت دولتی است. در برنامه های آموزشی یهود، حتی یک کلمه درباره صلح میان اسراییل و همسایگانش به میان نیامده است. مثلا چه کسی در میان یهودیان حتی یک کتاب درباره جغرافیا می شناسد که در آن نام یک کوه به زبان عربی باشد؟ اسامی عربی اصلا وجود ندارد. در اینجا منظور روستاهای عربی که محو شده اند، نیست. زیرا کسی آنها را به خاطر ندارد. آیا این تربیت است؟ در کلاس های یهودیان، نقشه هایی که خط سبز را شامل شود وجود ندارد. اما سرزمین کامل اسرایل در تمام نقشه ها مشاهده می شود. قدس، جولان، کرانه باختری و نوار غزه همگی جزو اسراییل محسوب می شوند.
از زمان پیدایش صهیونیسم، این جنبش و دین یهود لازم و ملزوم یکدیگر بوده اند. «ناجی العلوش» در کتاب خود با عنوان «اسطوره ها، واقعیت های صهیونیسم و امت عربی» می گوید به رغم آنکه صهیونیسم توسط مردان به ظاهر لائیک تشکیل شد اما پرچمداران جنبش صهیونیسم به تدریج خواستار تمسک به دین و احیای علوم و زبان دین و مبارزه با ازدواج های مختلط شدند.
«فارسی عوده» پژوهشگر فلسطینی می گوید: با بررسی ماهیت جامعه اسراییل، می توان دریافت که نوعی توافق میان اهداف تربیتی یهودی از یک سو و اهداف جنبش صهیونیسم و نیازهای جامعه اسراییل از سوی دیگر وجود دارد. تربیت یهودی پیشینه ای دینی، توراتی، تلمودی و نژادپرستانه دارد و فلسفه آن برگرفته از تعالیم تجاوزکارانه صهیونیسم است، یعنی اولین و مهمترین ابزاری که این جریان برای تحقق اهداف صهیونیسم در زمینه تشکیل دولت اسراییل و بقای آن مورد استفاده قرار داد.
صهیونیسم، تربیت را به عنوان یکی از پایه های اصلی ساخت نسل یهودی و وطن صهیونیستی به شمار می آورد. «تئودور هرتزل»، بنیانگذار جنبش صهیونیسم، در خاطرات خود با اشاره به اهمیت تربیت به عنوان شاخصی برای تحقق اهداف، سرودهای ملی، دین و نمایش های اسطوره ای را جزو مواد لازم این شیوه خواند.
«الیاهو کوهن» از رهبران یهودی نیز در بیست و سومین کنگره صهیونیسم که در سال 1951 میلادی برگزار شد، گفت: سرنوشت اسراییل مرتبط با ایجاد دستگاه واقعی برای آموزش و پرورش مبتنی بر اصول صهیونیسم می باشد.
«دیوید بن گوریون» اولین نخست وزیر اسراییل، در بیست و چهارمین کنگره صهیونیسم در سال 1956 میلادی گفت: جنبش صهیونیسم بدون تربیت و فرهنگ عبری برای تمام یهودیان به عنوان یک تکلیف ذاتی آینده ای نخواهد داشت.
وقتی از «بن گوریون» پرسیده شد که چه چیز یهود را حفظ خواهد نمود او پاسخ داد: تربیت عبری.
«زپولون هامر» وزیر معارف و فرهنگ سابق اسراییل نیز با تأکید بر اهمیت تربیت در جامعه اسراییل گفت: پایداری ما در برابر چالش بزرگی که با آن مواجهیم فقط با تربیت قومی مرتبط با تعالیم معنوی یهود میسر می شود. تربیتی که کودک با تمایل و رغبت آن را بپذیرد و اجباری باشد. از این رو، دستگاه آموزش رسمی و مردمی باید مسئولیت بزرگی را برای ایستادگی در برابر چالش هایی که اسراییل با آن مواجه است، بپذیرد.
دکتر وائل القاضی استاد امور تربیتی در دانشگاه ملی النجاح در این باره گفت: اهداف علنی آموزش دولتی در اسراییل که در ماده دو قانون آموزش و پرورش اسراییل مصوب سال 1953 میلادی آمده است، تحکیم پایه های آموزش ابتدایی براساس ارزش های فرهنگ یهودی و دستاوردهای علمی، عشق به وطن، اخلاص و وفاداری به دولت، آماده سازی پیشاهنگان، تلاش برای ساخت جامعه مبتنی بر آزادی، مساوات، تساهل، همکاری متقابل می باشد.
یهودیان از عدم تأکید کافی بر ارزش های قومی ابراز نگرانی کرده و بر موضع آگاهی یهودیان و افزایش سطح آن تأکید نمودند. در یکی از این قوانین که در سال 1977 میلادی به تصویب کنست اسراییل رسید، آمده است: در آموزش ابتدایی، دبیرستان و عالی دولت توجه زیادی به تعمیق آگاهی یهودیان در میان جوانان اسراییل و تحکیم ریشه های آن در تاریخ ملت یهود و میراث تاریخی و تقویت وابستگی خلقی آن به یهودیان از طریق درک سرنوشت واحد و مشترک و واقعیت تاریخی که یهودیان جهان را به یکدیگر پیوند می دهد، نشان خواهد داد.
بدین ترتیب، می بینیم که مطالعات دینی جایگاهی بارز در آموزش و پرورش اسراییل دارد و مسائلی چون وطن، تاریخ، جغرافیا و زبان عبری از زاویه دینی مورد بررسی قرار می گیرد.
این شیوه ها بر افزایش آگاهی و احساس یهودی کودکان به هدف و افزایش تأکید بر رابطه دانش آموز یهودی با میراث قدیمی از طریق مطالعات و دروس دینی تأکید می ورزد.
همچنین در این شیوه ها بر تحکیم اندیشه های دینی در ذهن نوجوانان و وجود رابطه دینی میان آنها و سرزمین فلسطین تأکید می شود. به گونه ای که آنها خود را در ایجاد دولت در این سرزمین محق دانسته و تشکیل دولت یهود در فلسطین را تحقق مفاد تورات می دانند چرا که پروردگار، ملت یهود و این سرزمین را برگزیده است.
تا وقتی این انتخاب الهی باشد، امتیازی برای این سرزمین و ملت موعود است. براین اساس، اسراییل فقط به بنی اسراییل اختصاص دارد. آنها می گویند: زندگی یهودیان در فلسطین از زمان رومی ها تاکنون قطع نشده لذا اسکان از نقاط مختلف جهان در فلسطین تحت پوشش بازگشت به وطن تاریخی به عنوان ساکنان اصلی این سرزمین صورت می گیرد. سرزمینی که سال ها از آن دور بوده اند و اینکه اسراییل در سرزمینی تشکیل شده که 1300 سال تحت اشغال عرب ها و اشغالگران بوده است!
دکتر «القاضی»، اهداف رسمی آموزش و پرورش در رژیم صهیونیستی را اینگونه بیان می دارد:
1- ساخت جامعه واحد.
2- ساخت یک دولت همسو با زمان و دارای عوامل قدرت مادی و معنوی.
3- حفظ میراث فرهنگی یهود و نشر و تعمیق آن.
4- حمایت از مرکزیت اسراییل به عنوان سرزمین یهودیان جهان و تعهد نسبت به آن به عنوان دولت یهود.
این درحالی است که مقامات آموزش و پرورش اسراییل این اهداف را برای تحکیم پایه های دولت یهود در نظر گرفته اند:
1- تعمیق آگاهی یهودی- صهیونیستی
2- تربیت براساس ارزش های قومی یهودی و صهیونیستی.
3- توجه به نقش زبان عبری برای حفظ میراث یهودی و تعمیق آن در میان جوانان یهودی به گونه ای که نقشی بارز و برتر در مدارس اسراییل داشته باشد.
4- تحکیم ریشه های جوانان اسراییل در گذشته ملت یهود و میراث تاریخی آنها، برای ایجاد نسل های اسراییلی معتقد به اصول صهیونیسم.
5- ایجاد جامعه واحد از تمام یهودیان.
6- تأکید بر فلسفه دین به عنوان یکی از ارکان فرهنگ یهود که بوسیله آن اسکان یهودیان در اسراییل تحقق می یابد.
اما، اهداف اعلام نشده تربیت صهیونیستی بنا به گفته دکتر «وائل القاضی» بدین شرح می باشد:
1- ایمان مطلق ملت اسراییل به سرزمین اسراییل و مالکیت و اسکان بر آن با تأکید بر حق تاریخی در سرزمین تاریخی اسراییل.
2- تحقق همبستگی یهودیان در داخل و خارج اسراییل از طریق تضمین استمرار مهاجرت یهودیان و حمایت مادی اسراییل به ویژه از یهودیان مهاجر.
3- ایجاد آمادگی نزد نسل های یهودی اسراییل برای توسعه طلبی، اشغال، خشونت و نفرت از اعراب به بهانه نجات زمین.
4- تأکید بر احساس نگرانی از ادامه احساس ستمدیدگی درنسل های یهودیان به منظور تضمین عدم ادغام و ذوب شدن این نسل ها در جامعه ای غیر از اسراییل.
5- نشان دادن برتری تمدن عبری به منظور ایجاد احساس برتری در نسل های جدید اسراییل و بازگشت ملت برگزیده به سرزمین موعود.
6- مخدوش ساختن چهره اعراب و تأکید بر شخصیت «سوپرمن» و شکست ناپذیر اسراییلی.
7- تربیت و پرورش نسل های صهیونیستی بسیار متعصب نسبت به صهیونیسم و اسراییل.
هر دانش آموز باید مقاطعی از تلمود را حفظ کرده و روح خود را به وسیله آن سیراب سازد.
دکتر«ابراهیم ابوجابر»، رییس مرکز مطالعات معاصر در شهر «ام الفحم» در این زمینه گفت: دین یهود منبعی مهم از منابع فلسفه تربیتی نزد یهودیان است. آنها در امور تربیتی تکیه زیادی به دین به عنوان راه تشکیل نسل های سیراب شده از تعالیم تورات و تلمود جهت تحکیم و ترویج مفاهیم خاص در میان نوجوانان یهودی دارند. هدف یهودیان از تربیت دینی تربیت جسمی، اجتماعی، واکنشی و عقلی کودک از طریق داستان های تورات و اسفار آن می باشد.
«حییم وایزمن» اولین رییس جمهوری اسراییل در این باره گفت: در سال های تحصیل در مدارس دینی می بایست چیزهایی از اصول دین یهود می آموختم.
«مائیربارایلان» از اندیشمندان امور تربیتی یهود نیز گفت: روح تلمود و شناخت آداب و شعائر آن باید بخشی از تحصیلات هر یهودی باسواد و مانند آموزش فیزیک و ریاضیات باشد. با اینکه تمام دانش آموزان در این امر متخصص نمی شوند و هر آنچه می آموزند در حیات علمی برایشان کاربرد ندارد، اما ضروری است، همچنین هر دانش آموز باید مقاطعی مشخص از تلمود را آموخته و روحش را بوسیله آن سیراب سازد.
برخی از تعالیم و احکام تورات بدین شکل می باشد:
یهودی اگر به ناموس بیگانه تجاوز کرد کار خطایی مرتکب نشده است. عقد ازدواج با اجانب، فساد است، زیرا زن غیریهودی چهارپاست و نمی توان با آنها عقد کرد. یهودی می تواند به دروغ قسم بخورد و هیچ حرجی بر او نیست. اگر یهودی، یک مسلمان، مسیحی و خارجی و غیریهودی را به قتل برساند پاداش او بهشت برین و نشستن در سرای چهارم است. براساس تلمود، یهودی نزد پروردگار بهتر از ملائکه است، زیرا بخشی از خداوند است همانگونه که پسر بخشی از پدرش است. «دائیل بارتنا» استاد روانشناسی دانشگاه تل آویو نیز خاطرنشان می کند که به وسیله کتاب های آموزشی، دانشجویان به گونه ای شست وشوی مغزی داده شده اند تا از اعراب متنفر باشند و آنها را به عنوان وحشی و حیوان بپندارند.
در یکی از کتب منتشره توسط انتشارات «هکیپوتس همؤحد» که در دهه 70 قرن بیستم به چاپ رسید و همچنان تدریس می شود، آمده است: یهودیان روح پیشرفت و شکوفایی را به خاورمیانه آوردند، درحالی که عرب ها همچنان به غارت، چپاول، راهزنی و قتل ادامه می دهند.
یهودیان توانستند این باصطلاح ارزش ها را در میان دانشجویان خود رواج داده و اهدافشان را از طریق شیوه های آموزشی نهادینه شده محقق سازند. برای درک بهتر موضوع باید بگوییم در دوره ابتدایی اسرائیل 35% ساعات آموزشی متعلق به آموزش مدنی، اما 51 درصد متعلق به آموزش های دینی است.
به گفته مؤلف کتاب فلسفه و اهداف تربیت کودک یهودی در فلسطین، اهداف تربیتی در دوره کودکستان در چارچوب هدف اصلی یهود قرار دارد، یعنی ساخت جامعه واحد که افراد آن دارای یک فرهنگ و احساسات مشترک بوده و به زبان عبری سخن بگویند. بدین سبب اسرائیل توجه زیادی به آموزش زبان عبری و دین یهود به کودکان مبذول داشته است چرا که آن را اساس تشکیل دولت یهود در خاک فلسطین می داند.
از دیگر اهداف این روند تربیتی می توان به ایجاد یک دولت مدرن، همسو با زمان و دارای عوامل قدرت مادی و معنوی و حفظ میراث یهودی و ترویج و تعمیق آن در میان نونهالان یهودی اشاره نمود. بدین سبب اسرائیل دانشگاه عبری را در قدس احداث کرد و کوشید پیشرفته ترین الگوها و شیوه های آموزشی غربی را اعمال کند. منابعی که اسرائیل از آن برای تحقق اهدافش بهره گرفت عبارتند از:
دین یهود، تمدن غربی به عنوان تمدن عقلانی علمی، جنبش صهیونیسم به عنوان خلاصه تعامل میان دو منبع دین یهود و تمدن غربی.
مهمترین هدف یهودیان از ایجاد کودکستان ها و مهدکودک ها، تحکیم فرهنگ عبری در میان آنها و آماده کردنشان برای پذیرش مسئولیت در آینده می باشد. اما برای درک بهتر موضوع باید گفت که ادیان، میراث، تاریخ، زبان و ادبیات یهود مبتنی بر این محورهاست:
1- ملت یهود در گذشته بسیار دور در سرزمین خود یعنی اسرائیل به طور واحد می زیست تا اینکه با اشغال این وطن توسط بیگانگان از هم پراکنده شدند.
2- در سال های آوارگی، ملت یهود همواره آرزوی بازگشت به وطن را در سر می پروراند که این امر در تعابیر دینی و میراث فرهنگی و اجتماعی اش نمایان است.
3- با آغاز ایده بازگشت به وطن، غریبه ها همچنان در این کشور سکونت داشته، یا بر آن سیطره یافته و یا آن را اشغال کردند.
4- به سبب حضور غریبه ها، باید برخی امور مانند شغل، چرخه تولید و یا زمین را قبضه کرد.
5- روابط دینی و تاریخی میان یهود و سرزمین اسرائیل، روابطی ازلی و ابدی است لذا باید به اعراب به گونه ای نگریسته شود که گویی وجود ندارند.
در سال 1946 میلادی اعضای یک کمیته تحقیق انگلیسی- آمریکایی برای بررسی شیوه های تربیتی صهیونیستی، راهی فلسطین شدند و پس از مدت ها تحقیق به این نتیجه رسیدند که مدارس یهودی که با پول یهودیان اداره می شوند، مشحون از روحیه قوم گرایی بسیار بالاست.
در سال 1959 میلادی شورای یهودیان آمریکا در پانزدهمین کنگره سالانه خود از موسسات آموزشی یهود خواستار ادامه شیوه های صهیونیستی و قوم گرایانه افراطی یهودی شد.
در مباحثاتی که در سال 1975 میلادی در کنست اسرائیل صورت گرفت، «مائیرولتر»، درباره تربیت صهیونیستی در اسرائیل گفت: تربیت صهیونیستی در اسرائیل در جهت رواج احساسات متعالی قومی و نژادی، دشمنی بااعراب، روحیه نظامی و انکار حقوق دیگران می کوشد. تمام سیاست های دولت اسرائیل، از جمله سیاست هایش در قبال تربیت فرزندانمان غیرانسانی است.
«فیلتیسیا لانگر» که یک وکیل اسرائیلی است، با اشاره به جوانان یهود که منازل عرب ها را در سرزمین های اشغالی خراب می کنند، گفت: از کودکی فن جنگ را به تو می آموزند و احساسات تعصب قومی و کینه و نفرت را در دلت می کارند. آنها می خواهند آنقدر کینه از عرب ها داشته باشی که بتوانند تو را برای جنگ با آنها آماده کنند و اگر دست به اسلحه ببری، دستانت نلرزد. وقتی وارد دبستان می شوی کسی هست که پس از 12 سال تصمیم می گیرد سرباز شوی. از این رو، تربیتت از هم اکنون مبتنی بر فراگیری جنگ است. امری که با افزایش احساس برتری ملی و اهانت به ارزش های سایر ملت ها آغاز می شود.
نتیجه کتب صهیونیستی یک چیز است: فقط ما، دیگران همه صفرند. وقتی یهودی به سن رشد می رسد، عرب را فردی می پندارد که چیزی جز زبان زور و خشونت نمی فهمد. به او می آموزند که صلح فقط وقتی محقق می شود که یهود در جنگ بر عرب ها پیروز شود زیرا آنهاچیزی جز زبان زور نمی فهمند! توجه به ارزش های توراتی و تلمودی در آموزش و پرورش صهیونیستی نمایانگر تمایل فزاینده یهودیان به آموزش دینی- توراتی نونهالانشان است. از این رو شاهدیم که این روند در دهه گذشته رشدی بیش از 130% داشت. همچنین، روزنامه «یدیعوت آحارونوت» در گزارشی نوشت: شمار دانش آموزان تعلیمات دینی از 48 هزار نفر در سال 1990 میلادی به 111 هزار نفر در سال 2000 میلادی و شمار دانشجویان از 17 هزار نفر به 32 هزار نفر افزایش یافت.
به گفته مقامات وزارت آموزش و پرورش رژیم اسرائیل، این روند در آینده افزایش خواهد یافت که این امر عمدتا به سبب ارزان بودن آموزش در شبکه آموزشی وابسته به حزب دینی «شاس» می باشد.
جامعه یهودی اسرائیل درحال حاضر متشکل از یهودیان مذهبی و غیرمذهبی است. در میان گروه های مختلف، ارتودوکس های افراطی مشاهده می شوند که در تدین غلو کرده و با صهیونیسم دشمنی می ورزند، افراد دیگر خود را لائیک می دانند. اما خطوط روشنی میان این گروه ها وجود ندارد.
20% از یهودیان اسرائیل که عمدتا ارتودوکس هستند متعهد به احکام و فرایض دین یهود می باشند. 60درصد به بخشی از این احکام و فرایض، آنهم بنابر تمایلاتشان، پایبندند و 20 درصد نیز خود را لائیک می دانند.
مذهبیون در اسرائیل از نظر تعهد دینی و رابطه با رژیم به این گروه ها تقسیم می شوند.
1- مذهبیون متعهد (ارتودوکس ها یا حریدیم ها) که با اصل تأسیس اسرائیل مخالف بوده و اکثریت جریان مذهبی را برعهده دارند، آنها در اماکن خاص زندگی کرده و شیوه زندگی ویژه ای دارند. برخورد آنها با حکومت و شرکتشان در انتخابات براساس اصل مصلحت است که از جمله آنها می توان به احزاب «شاس»، «دیگل هتوراه» و «حباد» اشاره نمود. برخی از این عده، داعیه داران صهیونیسم را زندیق و کافر می دانند و هویت اسرائیلی ندارند، مانند گروه «ناطوری کارتا».
2- ملی مذهبی ها که معتقد به آرمان ها و اصول جنبش صهیونیسم بوده و دین و ملی گرایی را با یکدیگر ادغام کرده اند. این عده که در کنار لائیک ها در ارتش خدمت می کنند و عمدتا جزو حزب «مفدال» هستند.
3- مذهبیون اصلاح طلب که تعدادشان در اسرائیل اندک بوده و مقرشان در ایالات متحده آمریکاست. آنها شباهت زیادی به پروتستان ها دارند و پیوسته با مذهبیون اصول گرا در ستیزند.